تلنگر
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 19 دی 1391برچسب:خدا,رب,پروردگار,عبادت,خالق,خدایی,ملائکه,طاعت,نماز,نمازشب,منبعehsssan,miyanali,com, توسط یاسر فلاحتی |

 بنده اعتنایی نمیکند و میخوابد

خدا: ملائکه ی من ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است، امشب با من حرف نزده

ملائکه: خداوندا دوباره او را بیدار کردیم، اما باز خوابید

خدا: اذان صبح را میگویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو نمازصحبت قضامیشود خورشید از مشرف سر بر میآورد

ملائکه: خداوندا نمیخواهی با او قهر کنی؟

خدا: او جز من کسی را ندارد... شاید توبه کند...

 

 

بنده ی من تو هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صدها خدا داری...

 


نظرات شما عزیزان:

shadi
ساعت23:48---20 دی 1391
سلام وبتون خیلی خوبه.من که واقعا تحت تاثیرقرارگرفتم

موفق باشید
پاسخ:سلام ودرود برشما دوست عزیز نظر لطفتونه که وب این حقیرو قابل دونستید<منتظر ملاقات بعدی شما هستم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.