نوشته شده در تاريخ یک شنبه 3 دی 1391برچسب:العفو,توبه,پشیمانی,داستان,حکایت پندآموز,آمورزش,بخشنده,خدا,بازگشت,منبعflow,persianblog,ir, توسط یاسر فلاحتی |

 

 

                                 توبه!!!

 

یه جوونی تو بنی اسرائیل بیست سال اهل طاعت و بندگی بود، شیطون دلشو برگردوند،جوونه بیست سال معصیت کرد، بعد از بیست سال گناه، اومد جلو آینه خودشو نگاه کرد دید موی سرو صورتش کم کم داره سفید میشه.

گفت خدایا بیست سال طاعت کردم، بیست سال هم معصیتتو انجام دادم. روم نمیشه بهت بگم دوباره منو قبول می کنی یا نه؟با این آلودگی هایی که داشتم با این گند کاریایی که کردم بازم دستمو می گیری؟

خطاب رسید، ندایی به گوش این بنده آلوده اومد.بنده من! «أحبَبتَنا فأحبَبناکَ» با ما دوستی کردی ما هم باهات دوستی کردیم. «تَرَکتَنا فتَرَکناک» مارو ترک کردی ما هم ترکت کردیم.اما «عَصَیتَنا فأمهَلناکَ» وقتی گناه میکردی ما مهلتت دادیم، عذابت نکردیم، زمینت نزدیم، به بلا دچارت نکردیم. «فإ رَجَعتَ إلَینا قَبِلناکَ» حالا اگه برگردی ما قبولت می کنیم. ما به گذشتت نگاه نمی کنیم.

«الهی العفو» 

 

 

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.